چهل چشمه قرخ بلاغ

چهل چشمه قرخ بلاغ

آبگرم # چهل چشمه # آوج # قزوین # تاکستان # قرخ بلاغ #قزوین
چهل چشمه قرخ بلاغ

چهل چشمه قرخ بلاغ

آبگرم # چهل چشمه # آوج # قزوین # تاکستان # قرخ بلاغ #قزوین

دهانه غار عبّاس آباد

دهانه و ورودی غار عبّاس آباد

غار عبّاس آباد

۱۹ مهر ۱۳۹۲


 

 


کتایون ، من و زینب ؛ دهانه ی غار

در ساعت ۵۸ : ۸ و کیلومتر ۶۱ به سمت شهر آبگرم در جنوب کاسپین به راه می افتیم . از شهرهای اقبالیّه ، تاکستان و خرّم دشت و روستاهای قلعه شهدا و چهل چشمه میگذریم تا آن که در ساعت ۱۰ و کیلومتر ۱۴۷ به شهر آبگرم میرسیم . دو شب پیش تر از طریق اینترنت با یکی از بچه های شهر آبگرم ، ارتباط برقرار کرده بودم تا بتواند راهنمای ما در رسیدن به غار باشد . هنگامی که به آبگرم میرسیم با آقای مهدی حسنی ، تماس میگیرم و او از ما میخواهد که در کنار مسجد جامع ، منتظر او باشیم تا بیاید . پس از حدود ۵ دقیقه ، آقای حسنی به همراه دو نفر از دوستان خود ، آقایان عطا و رضا ، به ما میپیوندند . من در همان نگاه نخست ، متوجّه میشوم که با آدم های بسیارخوبی ، طرف هستیم ؛ امری که بعدتر و در طول همین سفر بر من ، اثبات شد . ساعت ، ۳۰ : ۱۰ است که پیاده روی مان به سمت غار ، آغاز میشود . راه غار از پشت پمپ بنزین شهر آبگرم است که به کوهی که دقیقاً و با فاصله ای ۶۰۰ متری در پشت پمپ بنزین ، واقع شده است ، منتهی میشود .

بچه ها در نمایی از کوه غار

در راه از کنار پایه های یک پل کهن که به گفته ی آقامهدی ، روس ها ، آن را در هنگامه ی جنگ جهانی دوم بر روی خررود ، ساخته بودند نیز میگذریم .

پایه های پل کهن

از میان کشتزارها و درختزارهای زیبایی ، رد میشویم تا در پایان در ساعت ۳۳ : ۱۱ به پای دهانه ی نخست غار میرسیم . باید کمی از ارتفاع ، بالا برویم : چیزی در حدود ۵۰۰ متر . اینک در کنار دهانه ی غار هستیم . دهانه ی غار ، تقریباً گشاد است . پس از مجهّزکردن خودمان به چراغ های قوّه ، کفش و لباس مناسب ،کوله ها و باتون ، وارد دهانه میشویم . پس از گذر از دهانه به یک راه باریک میرسیم و سپس یک چاه در حدود ۲ متر .

کتایون در همان ابتدای مسیر ، جنازه ی یک خفّاش را میبیند .

به آرامی و البتّه برای برخی بچه ها به سختی از چاه ، پایین میرویم . پس از رد کردن این چاه به محوّطه ی وسیع تری میرسیم که پس از عبور از یک راه خطرناک که در کناره ی آن یک چاه ژرف هست به سالن گسترده ی پسین میرسیم .

من و بچه ها در غار

در این سالن است که با پرواز خفّاش های فراوان کوچک و بزرگ ، رو به رو میشویم . از روی فضله ی خفّاش ها که بر روی یک دیگر در طول سالیان ، تل انبار شده است ، میگذریم و با احتیاط به پایین تر میرویم . اینک ، زمان استراحت است . کمی مینشینیم ؛ چراغ ها را خاموش میکنیم ؛ آب مینوشیم ؛ استراحت میکنیم و سپس ، راه برگشت را پیش میگیریم . البتّه ، راه غار ، به سمت پایین تر ، ادامه دارد ولی به گفته ی بچه های راهنما ، از این پس ، مسیر ، خطرناک و لغزنده است .

بچه ها در غار

من در غار

غارهای عبّاس آباد در مجموع ، دارای سه دهانه ی ورودی هستند که بهترین و آسان ترین دهانه ی ورودی آن ها ، همین دهانه ای است که ما از آن ، وارد غار شدیم . حدود دو ساعت در غار میمانیم و پس از بیرون آمدن از غار برای صرف ناهار به چشمه ی آق بلاغ میرویم و ناهار را در شادی و تفریح در کنار بچه های دوست داشتنی شهر آبگرم که آقای اسدی نیز به آن ها ، افزوده شده است ، صرف میکنیم .

بچه ها پس از بیرون آمدن از غار



عناوین یادداشت ها 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد